مهندسی ماشین های کشاورزی (زندگی)
خیلی اتفاقی متوجه متن انگلیسی God is watching ever me (خدا همیشه ما را می بیند)در بالای سر دو توله سگ چاپ شده بر روی شلوار علی کوچولوی دو ماهه شدیم . مادرش می گفت ما به اسم جنس ایرانی خریدیم ! اطاق مطالعه ایشان اطاق محقری بود که در تابستان های نجف بسیار گرم و طاقت فرسا بود . گرفتاری ها از هر سو به ایشان روی آورده بود ، به کسالت قلبی و پروستات مبتلا بودند ، عمل جراحی نموده و روی تخت افتاده بودند . قرض ایشان چه برای امور زندگی و چه برای تدبیر وضعیت طلابی که در مدرسه ایشان درس می خواندند به حد اعلی رسیده بود . خانه را برای کمک به یکی از ارحامشان گرو گذاشته بودند . عید فطر مبارک ... از ابتدا که خودمونو برای اردوی از بلاگ تا پلاک آماده کردیم اصلا فکرشو هم نمی کردیم که به ما ساندیس بدن ! آقا باور کنید بخاطر ساندیس نرفتم اما اینقدر به ما ساندیس دادن که ... فکر کنم از همین الان برای سال آینده هم حداقل به خاطر ساندیس برنامه ریزی کنم ... یاران ساندیسی یادتان به خیر... رفتار بعضی از ما آدما مثل نماز خوندنمون شده بعضی ها فکر می کنن در تجوید نماز فقط حرف « ح » و « ض » هست که باید درست تلفظ بشه . اولی رو چنان از ته گلو ادا می کنن که « خ » می شه دومی رو هم یا چند بار تکرار می کنن و یا چنان زشت ادا می کنن که ... اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین رزو ها نو نشده کهنه تر از دیروز است گر کند یوسف زهرا(س)نظری نوروز است ای خدا کاش سال نو ام عید فرج که نگاهم نگران نتظر آن روز است ما هم تو اردو سوژه شدیم ! عید نوروز همه دوستان مبارک ... انشاءالله امسال سال ظهور مولایمان باشد... اللهم عجل لولیک الفرج ... ای بابا خسته شدم چقدر تحمل کنم ، چقدر سرمو بندازم پائین هیچی نگم پی نوشت : فکر نکنید که این فقط مختص جنسیت خاص هست ! شاید بیش از یک سال است که جهت امر خیر در تلاش هستم تا بتوانم در انتخاب ، دچار مشکل نشوم. برای رسیدن به هدفم سعی کردم مطالعاتی در این زمینه داشته باشم و از مشاوران مورد اعتماد نیز استفاده کنم. در این مدت خواستگاری های فراوانی صورت گرفت که تا کنون تقدیر بر این بوده همچنان بدنبال مورد مناسب کفش هایمان را بساویم . اما این خواستگاری ها که بنده از آن به عنوان "کنکور ازدواج" یاد می کنم تجارب مفید و سازنده ای برایم در بر داشتند. از 13بدر خوشم نمی آید زیرا : 1ولا: خرافات است دوما: به اسم روز طبیعت پدر طبیعت را در می آورند سوما: در این روز کاهور در شیراز چند برابر گران می شود چهارما: سبزه های سفره هفت سین با این همه دبدبه و کبکبه و نمادین بودنش در روز طبیعت در خیابان ها زیر لاستیک ماشین ها و در گوشه و کنار پارکها در خون سبز خود می غلتند ! پنجما: روز بعدش "چهاردهم" که روز تولدم هست، بدترین روز بعد از تعطیلات به حساب میاد . تا وقتی درس می خوندیم چهاردهم باید به مدرسه می رفتیم . وقتی به سربازی رفتم اولین روز خدمتم چهاردهم فروردین بود . الانم که سر کار می رم باید از خانواده و شیراز خداحافظی کنم و چهاردهم سرکارم باشم . چقدر تنبل! پی نوشت : به نام خدا این طرفی و اون طرفی نداره همه ولایی هستیم.ولایت رو قبول داریم.امام حسین رو قبول داریم.امام زمان رو قبول داریم،ونایب بر حقش رو.
امان از بازارهای تهران . چند وقت پیش هم همانطور که متوجه شدید در بازار تهران شلوار زنانه چینی کشف شد که پشت آن بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده بود . یعنی مستقیما به تهران ارسال می شود !!!
متاسفانه عدم نظارت بر تولیدات و واردات بزرگترین مشکل اساسی در کشور ما می باشد . در گذشته هم تک پوش های مختلف مردانه را دیده ائیم که متون انگلیسی مختلفی بر رویشان نوشته شده که اکثرا یک مشت چرندیات است . روی بعضی از این لباس ها هم متونی را مشاهده کردم که به کسی که لباس را پوشیده توهین کرده است . برای مثال روی یکی از آنها نوشته شده بود من ... هستم !
لباس هائی که عکس های مختلف روی آن چاپ شده اند از ساده ترین نوع تهاجم فرهنگی در کشور ماست .
حتما همگی متوجه جوارب های زنانه هم شده ائید ! جوراب هائی که تا مچ پا آب رفته هم ارزانتر و هم کیفیت بالاتر نسبت به مدل های دیگر ...
روسری های کراواتی ...
مانکن های زنانه در ویترین ها ...
مانتوها اول کوتاه شدند سپس تنگتر اکنون هم ضخامتشان کمتر و در آخر ...
آقایون بی غیرت هم با پوشیدن پیراهن یا تک پوش های کوتاه انگار فقط قصد نشان دادن بدنشان را به دیگران دارند .
تازگی ها هم بعضی از خانمها ماشین را با چهار دیواری اختیاری اشتباه گرفته اند !
بعضی وقتها آدم یه چیزهائی می بینی که از ناراحتی نمی دونه چکار کنه ...
دوستان آیا وقت آن نرسیده دعای فرج را با حضور قلب بیشتری بخوانیم ...
اللهم عجل لولیک الفرج ...
در هفته یکی دو بار خدمتشان می رسیدم و تا اندازه ای گفتگوهای خصوصی داشتیم . یک روز که وارد شدم دیدم در حالی که روی تخت افتاده و سن از هشتاد گذشته است ، صحیفه سجادیه را می خواند و اشک می ریزد و در عالمی از بهجت و سرور و نشاط و لذت است که حقا زبان از وصف آن عاجز است . گوئی از شدت انس با خداوند در پوست نمی گنجد و می خواهد به پرواز در آید . سلام کردم ، گفت : بنشین ، تو از گرفتاری های من خبر داری ! تبسم ملیحی کرد و ادامه داد : اما من خوشم ، خوش ...
در توصیف احوالات مرحوم آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانی قدس سره
کتاب معاد شناسی انتشارات علامه طباطبائی ج9ص118
آسمان از همراهی با من اجتناب می کند
تنها دل نگرانم
ستاره هایش و ماه تابانش را
با پرده ای سفید و ضخیم مواج گون
از نگاه منتظر و عاشقم پنهان می کند
تنها دل نگرانم
باز او را به خاطر چنین لطافتی می ستایم
و خود را به انتظار قطرات محبتش
آماده رقص و آواز می نمایم
تنها دل نگرانم
گونه هایم خیس و بارانی
اما نه از خروش مهربانه آسمان
آری از گرمای درون و آتش فشان چشمانم
این وسعت آسمان است که تسخیر قلب مرا خوب می داند
گله ای نیست
تنها دل نگرانم
مرا با خود عهدی است
هرچه دلتنگی بی امانم کند
هر چه بی مهری گریانم کند
آسمان هم بهایش را
محدودم کند
نه جای قهر است نه روی کینه
تنها دل نگرانم
صبر ،مدال و مقام قهرمان است
و در این کار زار
برنده ای نیست
جز آنکه دل نگران است
و دلش را مزین به گوهر صبر گران است
و من تنها جدا ز تن ها
و تنها دل نگرانم
بابا گردنم خشک شد...
منم می خوام راحت نفس بکشم ...
دوست دارم منم سرم و بالا بگیرم ویترین مغازه ها رو ببینم ...
مگه این جماعت رنگ و وارنگ می ذارن آدم راحت باشه ...
مامانم خرید لازم داره منم مجبورم همراهش باشم کمکش کنم... نمی تونم که بگم نه ، نمیام ...
حالا توی این شلوغی بازار و این کلاغ های رنگ لعاب کاری شده و بوی گند انواع ادکلن های خارجی که بعضی هاشون مثل پیاز اشک آدمو درمیارن ببین چه جهنمی درست می شه ...
یا باید منم مثا اونا باشم یا اینکه امل به حساب میام ...
اگه هوس کردم برم سینما و یا کافی شاپ یا هرجای تفریحی دیگه چنان با چشماشون آدمو ورانداز می کنن که انگار من دیگه حق ندارم به خاطر ظاهرم یه همچین جائی بیام و فقط مختص خودشونه ...
آقاجون چطوری بگم منم آزادی می خوام نمی خوام اسیر باشم...
نمی خوام اسیر هوا و هوسم باشم نمی خوام اسیر شیطون و اصحابش باشم ...
من آزادی می خوام ...
در جلسات گفتگوی خواستگاری موارد جالب و قابل تاملی توجه مرا به خود جلب می کرد که شاید بازگو کردنشان من باب تجربه برای سایر دوستان مجرد مفید واقع شود .
یکی از موارد جالب اینکه متوجه شدم برخی افراد بسیار آرمانی فکر می کنند . از آنجا که بنده اکثرا با خانواده های مذهبی سر و کله زدم این موارد بیشتر به چشم می خورد . برخی افراد در انتخاب همسر به دنبال شخصی هستند که از لحاظ مسائل دینی نه تنها به واجبات بسیار پایبند باشد بلکه به مستحبات نیز اهمیت بدهد .شاید منتظر شخصیت عرفانی و نورانی با روح بلند و ضمیری روشن هستند که نتیجه سال ها زهد و عبادت می باشد . به نظر می رسد انتظار چنین خصوصیتی از یک جوان غیر منطقی باشد .
در مورد مسائل اعتقادی چنان سوالات کلیدی و کنکوری از طرف مقابل سوال می کنند که واقعا کنکور ازدواج را با کنکور تحصیلی اشتباه می گیرند . ممکن است جوانان امروزی به صورت مکتبی و تئوری با موارد اصولی و اعتقادی برخورد نکرده باشند اما نسبت به ارزشها معتقد و پایبند باشند .در یکی از موارد من گزینش ورودی حوزه علمیه را در جلسه خواستگاری احساس کردم ! و یا در مواردی یک جلسه سیاسی را بیش از یک جلسه خواستگاری احساس کردم !
در بعضی از موارد نیز متوجه شعاری بودن رفتارها و یا اهداف بودم ! یا واقعا فرد چنان خودسازی نموده است که نسبت به حرفش کاملا پایبند است و یا وافعا در حد یک شعار بوده و بعدا خود نیز متوجه آن خواهد شد.البته تشخیص آن با طرح سوالات متفاوت کار ساده ای می باشد . به هر حال برخی از گفته ها واقعا در حد شعار است و این نشان دهنده عدم تعقل و تفکر و یا عدم شناخت خود قبل از ازدواج می باشد . یکی از عوامل مهم در ازدواج در ابتدا شناخت خود و تفکر در مورد معیارها وخواسته های فردی و شخصی از زندگی و همسر آینده می باشد . اگر چنین امری تحقق پیدا نکند مسلما پیدا نمودن همسر ایده آل نیز کار بسیار سختی خواهد شد . در نتیجه ازدواج نا موفقی نیز بهمراه خواهد داشت .
سخت گیری نسبت به برخی مسائل ساده و پیش و پا افتاده ، ساده گرفتن برخی مسائل مهم و حیاتی که می تواند شیرازه زندگی مشترک را برهم زند و یا نادیده گرفتن حد اقل مسائل مادی با تفکر ساده زیستی و پرهیزکاری جهت رسیدن به خدا ! موارد جالب توجه در کنکور ازدواج است .
شاید پایه برخی عوامل احساسی عمل کردن و برخی دیگر سخت گیری بی مورد و خشک مقدس بودن باشد . افراط و تفریط در هر مسئله ای مخرب و زیانبار است .
احتمالا ادامه دارد...
مورد پنجم را جدی نگیرید !
بنده و خانواده محترم هیچگاه سیزدهم نوروز را بیرون از منزل بدر نمی کنیم زیرا روز قبلش که روز جمهوری اسلامی است آن را بیرون از منزل بدر کرده ائیم !
امروز صبح رفته بودم دانشگاه.یه سری کارای اداری داشتم.با (بی آر تی)
از میدون امام حسین(ع)،سوار شدم به طرف انقلاب.ایستگاه دوم پل چوبی و ایستگاه بعدیش پل روشندلان.
از پل روشندلان تا انقلاب خیلی راهِ.
پس چرااون روز نمی شد جلوتر بری؟اون قدر ازدحام بود که فکر می کردی چند صد متر بیشتر با میدون انقلاب فاصله نداری.طوری که ما تصمیم گرفتیم از همون جاونرسیده به میدون فردوسی برگردیم.
چرا مردم از راستی ها و چپی ها،همه و همه اون روز اومده بودن.هیچ کس طاقت موندن توی خونه رو نداشت.
چه سوالایی می کنی گلنار!
9دی.
پشتیبانش هستیم تا به مملکتمون آسیبی نرسه.
Design By : Pars Skin |